به گزارش ایکنا، روزهای ساخت و پیشبرد پروژههای بازسازی عتبات عالیات برای همه مسئولان ستاد بازسازی عتبات، لبریز از خاطره و توصیههای سردار سلیمانی است، اما روزهای دیگری نیز به دلیل حوادث و بحرانهای طبیعی برای آنان در کنار سردار خاطره آفرین بوده است. نوروز ۱۳۹۸ یکی از بهانههای این در کنار سردار بودنهاست. روزگاری که مردم خوزستان زندگی را به سختی میگذراندند ولی با حضور حاج قاسم و مدیریت بحران او به روزهایی با دشواری کمتر تبدیل شد. روایت آن روزها از زبان مسئول پیشین هماهنگ کننده مواکب کل کشور که در بحران سیل نوروز ۱۳۹۸ نیز مسئولیت رسیدگی به امور را برعهده داشت، شنیدنی است.
سردار مسعود شوشتری، امروز مسئول هماهنگ کننده ستادهای بازسازی در عراق است و پیشتر مشاور عالی رئیس پیشین ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده است. وی در گفتوگو با ایکنا از نقش شهید سلیمانی در مدیریت بحران سیل خوزستان و بازسازی عتبات عالیات سخن گفت. متن گفتوگو با سردار را در ادامه میخوانید.
ایکنا - ارتباط شما با سردار سلیمانی از چه زمانی و به چه شکلی آغاز شد؟
افتخار آشنایی با سردار را از سال ۱۳۵۹ دارم. تقریباً میتوانم بگویم در مسئولیتهای مهمی که ایشان داشتند؛ چه در لشکر ۴۱ ثارالله، چه در قرارگاه شرق کشور و چه بعد در نیروی قدس، معمولاً یا بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم با ایشان همکاری داشتم تا اینکه در سال ۱۳۸۷ برای همکاری با ستاد بازسازی دعوت شدم.
ایکنا ـ سردار در مورد شروع کار و سیاستهای ستاد چه نظراتی داشتند؟
در اولین جلسه شورای ستاد بازسازی عتبات و نشستی که با حاج قاسم سلیمانی داشتیم، متوجه شدم که فرمایشات ایشان نسبت به عتبات چیست. دوستانی که با من صحبت کرده بودند شفاف نگفته بودند که ستاد مردمی با مسئولیت ساخت، بازسازی و توسعه حرمها فعال است و باید از طریق جمعآوری نذورات و کمکهای مردمی در سراسر کشور و حتی خارج از کشور، بازسازی و توسعه را انجام دهیم. البته آن موقع هنوز بحث توسعه نبود، همان بازسازی و مرمت بیشتر مطرح بود و چون عراق نرفته بودم نمیدانستم بُعد کار چقدر است و چهکار باید کنیم. نهایتاً بعد از اینکه رفتیم و معرفی شدم ایشان گفت: من هر حمایتی بتوانم میکنم، بهجز کمک مالی. ولی به لحاظ پشتیبانی در جلساتی که لازم باشد، در جاهایی که مد نظر شما باشد، حضور پیدا کرده و کمک میکنم. سردار قاآنی را نیز تعیین کردند تا با ما همکاری نزدیکتری داشته باشد. وقتی به عراق رفتم، متوجه شدم که کارهای بزرگی برای بازسازی و توسعه حرمها در پیش است.
ایکنا - حجم کار چقدر بود؟
کار بسیار سنگین بود به حدی که خدمت شهید سلیمانی و دیگر دوستانی که همکار بودند رفتم و گفتم: آقای سلیمانی؛ این کار سنگین است. یک سالی هست که اینجا هستم، ولی اگر اجازه بدهید آقای پلارک که عراق را بهتر از من میشناسد و ارتباطات خوبی هم دارد مسئول این کار شود و من نیز با او همکاری کنم. الحمدلله این اتفاق مبارک افتاد و همکاری ما آغاز شد و نزدیک به ۱۰ سال از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ توانستیم همه تعهدات مرمت را در عراق انجام دهیم و وارد طرحهای توسعه شدیم. اخبار و گزارشهای اقدامات را هم در سه تا چهار جلسه به آقای سلیمانی دادیم. ایشان تا حدود دو سه سال پیش، بهدلیل مشغله کاری کمتر به سمت ستاد میآمد، ولی از کارهایی که انجام میدادیم مطلع بود و واقعاً حمایت میکرد.
الحمدلله با پیگیریهای خوبی که صورت گرفت، پروژهای مثل صحن حضرت زهرا(س) در نجف یا پروژه صحن حضرت زینب(س) در کربلا را انجام دادیم. سردار سلیمانی بر موضوع سامرا تأکید داشتند و مصر بودند که سامرا را حتماً باید از این وضعیت خارج کنیم. در این سه چهار سال اخیر نیز بازدیدهایشان را از ستاد بیشتر کرده بودند؛ هم از پروژههای صحن حضرت زینب(س) و هم کارهای کربلا بهخصوص پروژه سرداب و پروژه گنبد و بازسازی اطراف ضریح، زیر گنبدخانه، بازدید کردند.
ایکنا - در این بازدیدها مورد خاصی را نیز تذکر دادند؟
نکته نظراتی داشتند و همیشه نیز تأکید میکردند که حتماً در اقداماتی که انجام میدهید، نوشته شود: «این کار توسط جمهوری اسلامی ایران و در زمان رهبری مقام معظم رهبری و از طریق نذورات مردمی انجام گرفته است» و میگفت: «با توجه به اینکه ما عقبه مهندسی بسیار قوی از ۹۰۰-۸۰۰ سال پیشتر از عراق داریم، هم آنها را حفظ کنید و هم این کارهای هنری و آثاری را که دارید انجام میدهید، حتماً ثبت کنید و بنویسید که این آثار در زمان جمهوری اسلامی انجام شده است». ما هم همین کار را انجام میدادیم. میگفت: «من دوستانی را میفرستم، آنجا میآیند، بازدید میکنند، توجیهشان کنید که چه کارهایی انجام دادهاید». توسعه حرم و صحن حضرت امیر(ع) یا توسعه صحن حرم امام حسین(ع) یا توسعه حرمهای دیگر، کاری است که هر کسی دست به آن نمیزد. الحمدلله این اقدامات، هم در مجموعه دولت عراق و هم سازمانها و احزاب، تولیتها، عشایر و هم شیعیان عراق بازتاب بسیار گستردهای داشت. آنجا که بودم، میگفتند که این اقدامات مربوط به ایرانیهاست. این ایرانیها هستند که واقعاً با جدیت و صلابت کار میکنند و همه هم تقدیر و تشکر میکردند. مسئولیت این کارها در کنار کار مستشاری با آقای سپهبد قاسم سلیمانی بود. این کارها مکمل هم بودند و اثرات بسیار بهتری را بر مردم عراق داشت.
ایکنا - نگاه مدیریتی شهید سلیمانی به قضیه بازسازی عتبات چگونه بود؟
ایشان معتقد بود که باید پروژههایی در کوتاه مدت و میان مدت داشته باشیم؛ ولی در درازمدت نگاه ایشان توسعهای بود. معتقد بود وقتی پروژهای را توافق میکنیم و متعهد میشویم، باید به موقع به آن عمل کنیم و مردم هم ببینند که برنامه محقق شده است.
قبل از اینکه آقای پلارک به عراق بیایند، عراقیها میگفتند: «شما ایرانیها قول میدهید، ولی عمل نمیکنید. میآیید با ما توافق میکنید، ولی توافقاتتان را اجرایی نمیکنید.» گزارشهای مختلف و متعددی هم برای وزارت امور خارجه و هم برای دفتر مقام معظم رهبری و هم برای دفتر حاج آقای سلیمانی میرفت. الحمدلله ظرف یکی دو سال، تمام اینها را جمع کردیم. یعنی نگاه دوستان عراقی ما و تولیتهای حرم و مقامات طوری شد که اگر پروژههایتان هم تمام میشود، از عراق نروید. حتی اگر بتوانیم این پول و اعتبار را به شما میدهیم که بیایید برای ما کار کنید و پیمانکار حرمها باشید.
ایکنا - گفته میشود سردار بر روی بازسازی سامرا تأکید زیادی داشتند، چرا؟
سامرا جایگاه خاصی دارد؛ بیت سه نفر از امامان ماست. دو امام شهید آنجا هستند و امام حی و حاضر ما. بعد از آن اتفاقی که برای گنبد افتاد و غربت شهر، آرزوی همه مراجع است که بتوانند آنجا حوزه تأسیس کنند و شیعه را اسکان دهند، هتل بسازند و خدمات ارائه دهند. الحمدلله ایشان به دنبال این بود که این اتفاق بیفتد و امیدوارم انشاءالله بیفتد.
ایکنا - نگاه سردار به مردم و نقش مردم چه در عراق و چه ایران، در ستاد بازسازی عتبات عالیات چه بود؟
در چند سال اول، جوانب جمعآوری محدود بود. اما الان مردم، ستاد بازسازی عتبات عالیات را قبول دارند و اعتماد ایجاد شده است.
ایکنا - سردار میتوانست بودجه بازسازی عتبات را از محل دیگری تأمین کند، چرا تأکید بر کمکهای مردمی داشتند؟
سردار معتقد بود اگر قرار است عتبات توسعه یابد، باید حضور مردم بیشتر باشد. چندین بار این را گفت: «آمادگی دارم، شما افراد را بیاورید من بیایم صحبت کنم و به اینها در رابطه با سامرا انگیزه دهم و بتوانیم جمعآوری خوبی را داشته باشیم. هر کجا شما جلسه بگذارید من میآیم و این کار را انجام میدهم».
ایکنا - در زمان سیل خوزستان نیز همراه ایشان بودید؟
بله. در این مدت تقریباً ۴۸ ساعت بهطور مستقیم همراه ایشان در سیل خوزستان حضور پیدا کردم. دو بار ایشان در رابطه با سیل به خوزستان آمد و هر دو بار توفیق حضور در کنارشان را داشتم.
ایکنا - شهید ابومهدی هم بود؟
نه. در مرحلهای که ایشان آمد، تقریباً سیل آمده بود و مناطقی از اهواز را فرا گرفته بود. در بخشهایی به حدی آب زیاد بود که دو رود کارون و دز به هم خورده بودند. در سفر اول، شهید سلیمانی تقسیم کار و برنامهریزی کردند و رفتند. سفر دوم، من شادگان بودم؛ سیل شادگان را تهدید کرده بود، چند روستا را گرفته بود و ما تازه داشتیم موکبهایمان را برای شادگان سازماندهی میکردیم. در دزفول، شوشتر، اهواز و شوش، موکبها مستقر بودند، پخت میکردند. حتی در سوسنگرد و حمیدیه، بستان و هویزه موکب داشتیم، ولی به سمت شادگان نرفته بودیم. وقتی شادگان تهدید شد، اولین کار ما این بود که به ستادمان در آبادان گفتیم کمک کنند. یک موکب در شادگان زدند و یک موکب هم در دارخوین داشتیم تا بقیه مواکب برسند. همان روزی که بعد از ظهر حاج قاسم میخواست وارد شادگان شود، رفته بودم شادگان برای استقرار این مواکب که از شیراز، فارس، مشهد، اراک و از اصفهان آمده بودند. این مواکب را الحمدلله مستقر کردیم.
ایکنا - استقرار موکبها جزء وظایف و مأموریتهای ستاد بود؟
خیر؛ جزء مأموریت ما نبود، چون این موکبها برای اربعین بودند. زلزله سرپلذهاب و کرمانشاه برای اولین بار مواکبی که از اربعین برمیگشتند را به کرمانشاه اعزام کردیم، ولی وقتی چنین پیشنهادی شد، آقای پلارک(رئیس سابق ستاد بازسازی عتبات عالیات) گفت: «فکر خوبی است». موضوع را به شهید سلیمانی گفتیم و ایشان پذیرفت و وقتی از صداوسیما پخش شد و موکبداران متوجه شدند که این دستور را حاج قاسم داده و پیشنهاد آقای پلارک با موافقت و مورد تأیید ایشان بوده است، مواکب جان گرفتند و حضور پیدا کردند. بهحدی شد که به بخشی از مواکب گفتیم که نیایید.
ایکنا - بازخورد این مسئله در میان مردم چهطور بود؟
خیلی عالی بود چراکه مشکل تأمین آب و غذا کاملاً رفع شد. مردم هم با این کار متوجه شدند که این مواکب فقط برای اربعین نیست و در بحرانهایی که بهوجود میآیند هم میتوانند کمک کنند. درهمین سیل اخیری که در سیستان و بلوچستان و زاهدان آمد، برخی از مواکب بهطور خودجوش رفتند، ولی به گستردگی جنوب نبود.
ایکنا - گزارش عملکرد موکبها را به چه کسی ارائه میکردید؟
همه گزارشها را روزانه به شهید سلیمانی میدادند؛ یعنی سیستمی راهاندازی شده بود که تمام عملکرد ما صبح به صبح روی میز سردار حاج قاسم سلیمانی بود؛ چهقدر پخت کردیم، کجا پخت کردیم، کدام موکب و به چه تعداد، غذا چه بوده، آب کجا دادیم و... همه اینها معلوم و مشخص بود. حتی جیره خشک معلوم بود.
ایکنا - موضوع جلسه با ابومهدی در شادگان چه بود؟
سیل که وارد شادگان شد پنج روستا را کاملاً آب گرفت؛ هور کامل پر از آب بود و آب از روی جادهها عبور کرده بود، یعنی نمیشد دیگر از آن جاده استفاده کرد. نزدیکیهای اهواز بودم که تلفنم زنگ خورد؛ حاج قاسم بود و دستور داد که سریع به شادگان برگردم و گفت: «برگرد، من دارم با هلیکوپتر میآیم شادگان». نزدیک شادگان که رسیدم، هرچه نگاه کردم، دیدم از هلیکوپتر خبری نیست. دوباره تلفنم زنگ خورد، آن همراه گفت که سردار گفته من امشب میآیم شادگان، مهمان همراهم است، هم جایی برای استراحتکردن و هم غذا پیشبینی کن، تا من برسم. من گفتم: «چند نفر هستید؟» گفت: « ۱۲-۱۰ نفر میشویم». شادگان یک شهر تقریباً محروم است. با دوستان شروع کردیم به گشتن، مهمانسراهای مختلف را بازدید کردیم. مهمانسرایی که بهدرد این کار بخورد، ندیدیم. یکی از برادران بومی شادگان گفت: «من خانهای دارم که برای همین کار است.» یک مضیف ۳۰۰ متری داشتند، خانه بسیار بزرگی بود. یک دفعه دیدم تلفن زنگ زد که ما شادگان هستیم. از مسیر جاده ماهشهر آمده بودند. ما شام را فراهم کردیم، اینها که آمدند دیدیم ۴۰-۳۰ نفرند و ابومهدی المهندس به اضافه مسئول مهندسی و مسئولین دیگر حشدالشعبی هم همراهشان بودند. همانجا نماز را خواندند. یک مقدار هم غذا از بیرون تهیه کردیم، سفره انداختیم.
ایکنا - آوردن شهید ابومهدی المهندس، ایده شهید سلیمانی بود؟
بله، ایده شهید سلیمانی بود، چون میدانست که آبی که از شادگان میآید، باید برود و وارد دریا شود. زیر جاده ماهشهر به آبادان محل عبور این آبها بود. باید این آب میرفت. اینها هم بعضاً برای اینکه آب در هور بماند و آب هور کم نشود، دهانهها را بسته بودند. برای اینکه این آب خارج شود، باید این دهانهها را باز و تعریض میکردند. نهایتاً شب جلسه در سپاه شادگان برگزار شد. به من هم گفتند: «آقای شوشتری، شما سه هزار دست لباس زنانه، دو هزار دست لباس بچهگانه، سه هزار دست لباس پسرانه در سایزهای مختلف و در سنین مختلف برای اهالی شادگان و روستاها و جاهایی که نیاز هست، تهیه کنید.» به فرمانده سپاه گفت: «چه میخواهید؟» گفت: «بیل و فلاکس چای و چکمه و پوتین و... چیزهای دیگر.» گفت: «اینها را هم هر چه میخواهند برایشان آماده کن. اینها را آقای ابومهدی المهندس برای شما تأمین اعتبار میکند و پولش را میدهد. میهمانان عراقی ما صبح برای بازدید رفتند و همانجا تصمیم گرفت که مهندسی حشدالشعبی بیاید و کمک کند. آنها دستگاه راهسازیشان را تا مرز آورده بودند و همان صبح که دستور داده شد، وارد شدند. یعنی تا ظهر بعضی از دستگاههایشان آمد و در پادگانی که قبلاً متعلق به لشگر ۴۱ ثارالله بود مستقر شدند و حساب بانکی برای تبدیل ارز برایشان باز کردیم. گروههای عراقی به سرعت آشپزخانهشان را راهاندازی کردند، غذا خریدند، پخت کردند، سازمانشان را راهاندازی کردند و بیمارستان صحرایی، آمبولانس و قایق آوردند. لودر، بولدوزر، بیل و... نیز آوردند و کاملاً مستقر شدند و تا پایان سیل، نه فقط در آن مسیر، که از سمت اهواز و سمت کانال سلمان کمک کردند. حتی در حمیدیه و سوسنگرد نیز کمک کردند.
ایکنا - سردار تا چه زمانی آنجا بود؟
ایشان هم تا بعدازظهر کاملاً حضور داشت و سرکشی میکرد. تمام روستاهایی را که آب گرفته بود، سرکشی کرد و واقعاً هم مردم کل شادگان دنبال این بودند که ایشان را ببینند و با ایشان سلاموعلیک کنند. از مواکب هم بازدید کرد. موکبداران هم خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند و خوشحال شدند و با انگیزه بیشتری کار کردند. تقریباً با حضور این مواکب و تصمیمات سردار شهید حاج قاسم و همکاری بسیار خوب حشدالشعبی و کمکهایشان، آرامش و امیدی در شهر شادگان به وجود آمد. سردار طی این مدت روستای صراخیه را دید. خانههای تمام این روستا را تک به تک بازدید کرد. با مردم ارتباط گرفت و حرفهای مردم را میشنید. به من تأکید میکرد: «تا اینها را غذا ندادی، حق نداری از اینجا خارج شوی.» مرتب میگفت: «شوشتری! کجایی؟ غذا چه شد؟ غذا چرا نرسیده؟ من از اینجا تکان نمیخورم تا غذا برسد» و مردم واقعاً میدیدند که از تصمیم تا عمل ایشان یکی دو ساعت بیشتر طول نمیکشد.
ایکنا - گفته میشود نگاه کلی شهید سلیمانی، بهبود رابطه میان ملت ایران و عراق از راه فعالیتهای ستاد است. ایده آوردن حشدالشعبی هم میتوانست در همین راستا باشد؟
بله. هم ایده حشدالشعبی در این راستا بود، هم ایشان برای این موضوع مأموریتی را تعریف کردند. یکی از برنامههای سردار سلیمانی افزایش حضور زائران ایرانی در عراق و زائران عراقی در ایران بود. این خواست سردار ناظر بر بحث امنیت پایدار و دوستی دو ملت بود.