فرهاد میرزای قاجار، ملقب به معتمدالدوله، فرزند پانزدهم عباس میرزا، فرزند فتحعلیشاه قاجار است که از ادیبان، شاعران، مجتهدان و رجال سیاسی قرن سیزدهم هجری، به شمار میآید. . او در ماه جمادی الاول سال 1233 هجری به دنیا آمد. از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار، عموی ناصرالدین شاه قاجار، والی فارس و بنادر جنوب ایران، حاکم خوزستان، لرستان و کردستان بود
از آغاز جوانی علاقه فراوانی به کسب دانش های گوناگون و افزایش مهارت و توان علمی خویش داشت و در این راه کوشش بسیار کرد. این تلاش و جدیت از او ادیبی فاضل و مورخی کامل ساخت و به چنان مرتبه ای از علم رسید، که یکی از بزرگ ترین دانشوران دوره ناصرالدین شاه قاجار محسوب می شود .ایشان دستی بر قلم داشت و شعر نیز میگفت. از او کتابهای مذهبی، ادبی و سفرنامه بر جای مانده است.
فرهاد ميرزا تحت تربيت و آموزش ميرزا عيسى قائم مقام فراهانى حسينى، ملقب به ميرزا بزرگ و سيد الوزرا، صدر اعظم مقتول كه از مفاخر منشيان و نويسندگان و ادبا و وزراء كشور بود، قرار گرفت و حدّت ذهن، حافظه قوى، دقت نظر، حسن سياست، كياست و زيركى وى، اسباب رشد اجتماعى او را فراهم آورد و مورد اعتماد طبقات مختلف قرار گرفت، از اين رو ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۸ ه. ق، برای فرهاد میرزا، لقب معتمدالدوله را برگزید.
فرهاد ميرزا و برادرش بهمن ميرزا، پس از تكميل تحصيلات به حكومت شهرستانها منصوب شدند. اولى به حكومت كردستان و دومى به حكومت اردبيل. فرهاد ميرزا چند سال حكومت اصفهان را نيز بر عهده داشت و پس از آن چند سال به حكومت فارس منصوب گرديد و در خلال مسافرتها، مطالعات خود را تكميل نموده، از اساتيد عصر در فنون تاريخ، جغرافيا، حساب، نجوم، هيئت، هندسه، زبان انگليسى، فرانسه و فنون ديگر، مهارتى يافت. چيزى كه در مورد شخصيت علمى و فرهنگى او بيشتر، خودنمايى مىكند، تحقيق و تتبع او در ضمن رتق و فتق امور مملكتدارى و حكمرانى اوست.
فرهاد میرزا در زمان سلطنت محمدشاه قاجار، مامور سرکوب کردن اشرار لرستان و کردستان بود و از طرف شاه در سال ۱۲۵۰ ه. ق،(1212ه ش) حکومت خوزستان و در سال ۱۲۵۲ ه. ق، حکومت لرستان را برعهده داشت. محمدشاه قاجار در سال ۱۲۵۲ ه. ق، هنگام خروج از تهران به قصد فتح هرات، برادرش فرهاد میرزا را به عنوان نایب السلطنه در تهران، تعیین کرد، چندی بعد، مورد سوءظن محمدشاه قرار گرفت و به ارتباط با انگلیسیها متهم شد.، در نتیجه، شاه وی را به طالقان تبعید کرد، اما بعد از مدتی، دوباره باز به عرصه سیاست بازگشت.
و در سال ۱۲۹۰ ه. ق، حکومت فارس را به وی واگذار کرد. اقدامات مهم فرهاد میرزا در فارس ایمن کردن راهها از دزد و راه زن بود، اما به نوشته حاجی سیاح، روشی که به کار بست اصلاً مناسب و درست نبود زیرا «به محض اینکه تهمت دزدی به کسی زده میشدهاست و قبل از اثبات جرم، تمام دارایی متهم ضبط و سر و دست او بریده میشد.
او در سال ۱۲۹۰ ه. ق، به حج مشرف شد و در اواخر عمر نیز از عرصه سیاست کناره گرفت. سرانجام این مرد بزرگ در 25 ذیقعده 1305ق در سن 72 سالگی در تهران فوت کرد. جنازهاش را یک سال بعد از فوت، با تشريفات بيپايان از طهران به سمت عتبه مقدسه كاظمين سلامالله عليهما به کاظمین منتقل کردند و در مقبره فرهادیه (مقبره خانوادگی اش ) در باب المراد آستان کاظمین (علیهماالسّلام)، به خاک سپردند.
از فرهاد میرزا، چند تالیف علمی و ادبی بهجا مانده است که از مهمترین آنها، میتوان به آثار زیر اشاره کرد:
1.قمقام زَخّار و صمصام تَبّار:
۲. هدایة السبیل وکفایة البدیل: این کتاب، سفرنامه حج معتمدالدوله است.
۳. روزنامه سفر فارس: سفرنامه وی به فارس است.
۴. جام جم: ترجمه اثری جغرافیایی از ویلیام پیناک که فرهاد میرزا، آن را به ناصرالدینشاه تقدیم کرده است.
۵. فرهنگ جغرافیایی ایران.
۶. نصاب انگلیسی به فارسی: شامل دو هزار کلمه.
۷. زنبیل: اثری ادبی به سبک کشکول شیخ بهایی.
۸. کنز الحساب: ترجمه خلاصة الحساب شیخ بهایی.
این اثر، تحقیقی است در مقتل امام حسین (علیهالسّلام) و شهدای کربلا که از کودکی تا شهادت امام (علیهالسّلام) را شامل میشود. معتمدالدوله در این کتاب، تعدادی از مرثیههای عربی و فارسی را درباره شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، جمعآوری کرده است. ، بحث را از زمان جلوگیری سلاطین بنی امیه از نشر فضایل اهل بیت آغاز می کند. زمان سخت گیری بر شیعیان و ناسزاگویی به امیرالمومنین علیه السلام و در ادامه به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و وقایع پس از آن اشاره می کند و در ادامه هم به وقایع قبل از کربلا اشاره می کند و در آخر هم پس از ذکر وقایع کربلا به قیام مختار اشاره ای می کند. یکی از مزیت های این کتاب این است که ملخّص و مترجم آن آقای غلامحسین انصاری در پایان کتاب قسمت واژه نامه قرار داده است و در آن لغات مشکل متن کتاب را توضیح داده است.لازم به ذکر است که مولف برای تالیف این کتاب از 1200 منبع استفاده کرده است.قمقام زخّار به معنای دریای خروشان و صمصام بتّار به معنای شمشیر برّان است.نقل است که سید علی آقای قاضی طباطبایی این کتاب را مورد تایید قرار دادند و خود ایشان نیز از این کتاب استفاده می کردند.
. این کتاب از این نظر که یک شاهزاده فاضل و دانشمند نگاشته مورد توجه است و هم از نظر اینکه دقت و تعمق درباره مقتل سیدالشهداء نموده و از کتب معتبره اتخاذ سند کرده است دارای ارزش و اعتبار فراوان است.
شیخ جابر انصاری در تاریخ اصفهان می نویسد:
"فرهاد میرزا تربیت شده قائم مقام و صاحب شمشیر و قلم بوده کتاب جام جم، قمقام، هدایه السبیل از آثار اوست و از آثار و مآثر او تذهیب ایوان کاظمین و ضریح نقره حضرت امام موسی الکاظم (ع) و امام محمدتقی (ع) است. »
«از اجله خدماتش در اسلام، تجديد بناي صحن مبارك كاظمين عليهماالسلام است با ملحقات آن. عمر شريف اين شاهزاده به اين خدمت بزرگ در اسلام و تأليف مقتل موسوم به قمقام، شرف اختتام پذيرفت و حقيقتاً به معني حسن خاتمت و خير عاقبت نايل گرديد»
این شاهزاده هر کجا به حکومت میرفت به سیاست و عدالت نظم امور میداد و همه طبقات از او راضی بودند." در فهرست آستانه مقدسه آمده است: "قمقام زخار و صمصام تبار از بهترین تالیف مرحوم حاجی معتمدالدوله فرهاد میرزا ابن عباس میرزا ابن فتحعلی شاه قاجار است که از مفاخر مردان سیاسی و فضلای تاریخ دوره ی ناصری بوده. کتاب قمقام شرح حال مفصل سیدالشهداء (ع) است که مقتل صحیح فارسی و دقیق و معتبر است که از منابع معتبره احادیث و تواریخ فریقین گرفته."
گذشته از تأليفات ذكر شده، كارهاى خيرى نيز به او نسبت دادهاند كه عبارتند از:
بازسازى آينه ايوان محاط ضريح مقدس سيدامير احمد(ع)،
ساختن آب انبارى نزدیک مدرسه خان،
ساختن مسجد كوچك پشت مسجد جامع عتيق تهران،
بستن پلى بر روى رودخانه كرج،
فرستادن يك جفت درِ نقرهاى به صحن مقدس كاظمين و همچنين تعمير و عمارت بناى كاظمين.
اين شاهزاده، طبع شعر نيز داشته و در سرودههايش «فرهاد» تخلص مىكرده است.
معلم جیب آبادی در مورد ایشان می نویسد:
«این شاهزاده از اجله فضلا و رجال علمی خانواده قاجاریه بوده، که در علوم ریاضیه و ادبیه و تاریخ و غیره ماهر و مسلط بوده و علاوه بر بزرگواری خانوادگی، تحصیل علوم عدیده نمود، تا از بزرگان اهل علم و فضل گردید و کتب چندی به رشته تألیف کشید.»
میرزا احمد خان عضدالدوله درباره او می نویسد:
«فرهاد میرزا ملقب به معتمدالدوله از رجال دانشمند و از حکام با کفایت قاجار است و تألیفات متعددی دارد از قبیل: کتاب «زنبیل، مقتل قمقام، جام جم و نصاب انگلیسی به فارسی» که همه گواه بر وسعت اطلاعات و معلومات وی، در زمینه های تاریخ و جغرافی و اخبار و احادیث و دقایق ادب فارسی و عربی است.»
سید احمد دیوان بیگی نیز او را مردی عالم کامل و ادیب با هنر می داند و می نویسد:
«فرهاد میرزای قاجار از شاهزادگان عظیم الشان، عالم کامل، ادیب با هنر و شایسته تمجید است، بدو عمر را تا بقای جد و پدر، تحصیل انواع علم و هنر ساعی و از علوم رسمی به قدر لزوم و از حکمت الهی و طبیعی و ریاضی و نجوم و هیأت، بیشتر تحصیل و در دوران سلطنت محمد شاه خلد آرامگاه که عزم هرات کردند، حکومت دارالخلافه تهران را با لقب نایب الایالگی تفویض و با حداثت سن از عهده آن کار بزرگ به خوبی برآمد..»
مرحوم مدرس در مورد ایشان می نویسد:
«ادیبی است فاضل و مورخ کامل، جامع فنون بسیار، از فحول فضلا و ادبای نامی عهد ناصرالدین شاه قاجار، که در تاریخ و جغرافیا و حساب و نجوم و هیأت و هندسه و لغت انگلیسی و فنون دیگر آثار بسیاری دارد که تماما طبع شده و حاکی از تبحر و کثرت احاطه وی هستند.» وی سپس ذکر می کند: «... از خدمات دینی برجسته او است که در سال 1298 ه بقعه مبارکه کاظمین را تعمیر کرد، مناره ها را مطلا نمود، بنای صحن شریف را تجدید و عمر شریفش به همین خدمت اسلامی و تألیف کتاب قمقام به پایان رسید.
فرصت شيرازي، اديب و شاعر مشهور، از وي با عنوان «شاهزاده آزاده فاضل عالم متبحر» ياد ميکند، و حسن جابري اصفهاني، اديب و مورخ زبده آن دوران، او را «يگانه مرد» سلسله قاجار «و تربيت شده قائممقام و صاحب شمشير و قلم» ميشمارد.
كارنامه سياسي وي در اوايل عمر از نقاط ضعفي چون پناهندگي به سفارت انگليس خالي نيست، اما با گذشت زمان و به ويژه ارتباط با عالم بزرگي چون آيتالله حاج ملاعلي كني (فقيه پارسا و متنفذ تهران در عصر ناصري) مسير خود را اصلاح كرده، در خدمت مصالح اسلام و ايران درآمد و خصوصا از غربزدگي كه آن زمان تازه در بين دولتمردان ظهور يافته بود، اظهار تنفر ميكرد. اعتمادالسلطنه مينويسد:
در مجلس دربار، «بين صحبت، ظلالسلطان گفت در شب مهماني فرنگيها خيال دارم كلاهخود [ظاهرا مقصود، كلاهخود پروسيها است] را سر بگذارم. حاجي معتمدالدوله برآشفت كه... اين چه خيال است كه شما را گرفته است كه كلاه فرنگي سر بگذاريد. دو ساعت اين مرافعه بود. آخر ظلالسلطان قسم خورد كه از اين خيال افتادم».
فرهاد ميرزا مقلد آيتالله كني بود و در شناخت مورد استخاره و نيز كيفيت مناسك حج، به قول خود، به «جناب مجتهد الزمان حاجي ملاعلي كني حفظهالله تعالي» رجوع ميكرد. در كار حكومتداري نيز مدعي بود كه قتل عناصر طاغي و گردنكش به دست او، با حجت شرعي (تنفيذ فقها) انجام گرفته است:
«براي آدمهايي كه كشتهام در آن دنيا از خداوند حق ميخواهم و خدا بايد به من اجر و مزد بدهد. [چه] اولاً به فتواي علما بود، ثانيا براي حفظ نفوس و دفع شر آنها از عفت و عصمت، جان و مال مسلمين».
اظهارات لرد كرزن و حاج سياح محلاتي و ميرزا حسن جابري و غيره نيز مويد سخن اوست. فضل و ادب، ويژگي بارز او بوده و خصوصا منشآتش گواه اين امر است.
بامداد او را «يكي از چهار شاهزاده فاضل قاجاريه» شمرده و
معيرالممالك مينويسد:
«شاهزاده فرهاد ميرزا اديب و شاعر و اهل مطالعه و در علوم مذهبي درجه اجتهاد يافته بود.»
(1)سیاح، حمید (۱۳۴۶). گلکار، سیفالله، ویراستار. خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت. تهران: مؤسسه انتشارات امیر کبیر. ص. ۱۳
نویسنده و محقق: سرکار خانم فاطمه بختیاری