دستی که میخورد به سر و سینه در غمت
پای تو ایستاده و پای محرمت
بی تاج و تخت هم به شهان فخر میکنند
هر ریزه و خوار خان و گدای محرمت
تو قبله ای برای تمام قبیله ام
ایل و تبار من به فدای محرمت
با هر تپش به سینه ی دلداگان تو
دل ها زنند طبل عزای محرمت
کم کم قبیله ی سینی به دست ها
در هر قبیله قبله نمای محرمت آقام ای
خیلیخیلی دلم گرفته برای محرمت
آقا جان حسین حسین
من زنده ام فقط به هوای محرمت
آقای من عمریست یاد حنجر تو گریه میکنم
گریه میکنم گریه میکنم گریه میکنم گریه میکنم
با یاد دیده تر تو گریه میکنم گریه میکنم
تا روز آخرینم و تا آخرین نفس
با یاد روز آخر تو گریه میکنم