تعداد بازدید: ۸۸۲
کد خبر: ۶۶۳۰
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۶ - 04 September 1402
مرزداران شیعه قسمت پنجم ابن شهر آشوب

ابن شهر آشوب عالم برجسته تشیع

 

آنچه در دست است:

در طول نگارش سری پژوهش های ما در ستاد توسعه و باز سازی عتبات عالیات حقیقتا جای مرو وارسته و بزرگی چون ابن شهر آشوب خالی بود.پس تصمیم گرفتیم تا با همت تیم نگارندگان و محققان تلاش کنیم تا متنی درست و مستند از زندگی نامه این مرد بزرگ در اختیار شما عزیزان قرار دهیم.

جناب ابوجعفر، محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابونصر بن ابوالجیش ساروی مازندرانی ملقب به رشیدالّدین و عزالدّین و مشهور به اِبنِ شَهْرْآشوب (۴۸۹–۱۶ شعبان ۵۸۸ هجری قمری، ۴۷۵ یا ۴۷۶–۱۲ شهریور ۵۷۱ هجری خورشیدی، ۱۰۹۶–۲۷ اوت ۱۱۹۲ میلادی)، مفسری شایسته، محدثی به نام، ادیب و فقیه بزرگ شیعه است. و تنها یک‌جا کنیه‌اش «ابوعبدالله» آمده و از آن‌جا وارد منابع اخیر شده‌است.

 

دوران کودکی و بلوغ:

باید ذکر کنیم که دربارهٔ سفرهای علمی‌ ایشان تنها به این موضوع اشاره شده که در پی درگیری با فرماندار مازندران، آن‌جا را ترک کرده راه بغداد را در پیش‌گرفته است. ورودش به بغداد در ایام خلافت مقتفی (۵۱۴/۱۵–۵۳۸/۳۹ خورشیدی) بود. وی در این شهر به اندرز و مناظره پرداخت و نزد خلیفه ارجی یافت، ولی پس از مدتی اقامت در بغداد آن شهر را گذاشت به موصل و سپس به حلب رفت. از بررسی مشایخ ابن شهرآشوب در مقدمهٔ مناقب وی برمی‌آید که پیش از ترک مازندران سفرهایی به خراسان کرده‌است: از شنید وی از فتال نیشابوری که در ۵۰۸ ق درگذشته، می‌توان نتیجه گرفت که ابن شهر آشوب اندکی پیش از این تاریخ در نیشابور بوده‌است. همچنین استماعش از شحامی و روایت مسند ابویعلی از او، با عنایت به این که شحامی روایت مسندها را از حدود ۵۱۳ ق یا ۴۹۳ ه‍.ش در نیشابور آغاز کرده و تا هنگام وفات (۵۳۳ ق یا ۵۱۷/۱۸ ه‍. ش) ادامه داده‌است،می‌توان دریافت که در این میان سفری دیگر به نیشابور کرده‌است. روایت مستقیم الکشاف زمخشری و مجمع البیان تفرشی (تبرسی) می‌نماید که وی در سال‌های ۵۲۸ تا ۵۳۸  بین تألیف الکشاف و وفات زمخشری، ظاهراً در خوارزم با او دیدار کرده و نیز پس از ۵۳۶ ق سالی که تفرشی از تألیف مجمع البیان آسوده شد- در سبزوار با او دیدار کرده‌است.

ابن شهر آشوب عالم برجسته تشیع

ابن شهرآشوب پس از سالیانی اقامت در حوزه‌های علمیهٔ ایران و استفاده از محضر دانشمندان و استادان بزرگ و مسافرت‌های علمی در سرزمین‌های مختلف ایران (مازندران، مشهد مقدّس، نیشابور، سبزوار، ری، کاشان، اصفهان و همدان) در سال ۵۴۷ ق. با کوله‌باری از دانش و معنویت از شهر همدان به بغداد ره سپَرد. وی در بغداد که پایتخت عباسیان و مشهورترین مرکز علوم اسلامی آن روزگار بود و دانشمندان بسیاری درش زندگی می‌کردند اقامت گزید و به آموزش دادن دانش‌ها و فنون مختلف پرداخت و هم در آن رشته‌ها کتاب‌ها نوشت. ابن شهرآشوب در همان سال‌های جوانی که در ایران و عراق تحصیل می‌کرد، آموزش هم می‌داد. وی هر علمی از علوم اسلامی را که به حدّ کمال دارا بود، شروع به تدریس آن علم می‌کرد.

 

همچنین از شنیده هایی از زبان ابوالحسن بیهقی و شوهانی برمی‌آید که در بیهق و مشهد نیز بوده‌است. ابن شهرآشوب سفرهایی نیز به مناطق مرکزی ایران کرده که به احتمال قوی در مسیر وی از مازندران به بغداد بوده‌است، زیرا استماعش از ابوالفتوح رازی، سید فضل‌الله راوندی، ابوشکر صفار و ابوالعلای همدانی و برخی دیگر از مشایخ مذکور در مقدمهٔ مناقب، نشان می‌دهد که ظاهراً و در مواردی مطمئناً به ری، کاشان، اصفهان و همدان سفر کرده و از قراین گوناگون از جمله این نکته که ابوالعلا تنها در ۵۴۶  تا ۵۴۸ (۵۳۲) در همدان بوده، می‌نماید که این دورهٔ سفر در حوالی ۵۴۷ ق (۵۳۱تقریباً خورشیدی) بوده‌است. ابن شهرآشوب گویا پیرامون همین سال‌ها پس از ترک همدان وارد بغداد شده و به هر حال ورودش به بغداد -چنان‌که گذشت- در دوران خلافت مقتفی بوده‌است.

شنیدهای وی از ابوالوقت سجری نشان می‌دهد که تا سال‌های ۵۵۲–۵۵۳ ق در این شهر ساکن بوده و انگار تا زمان خلافت مستضی نیز در بغداد می‌زیسته‌است.

با این‌که در زمان ابن شهرآشوب دانشمندان و عالمان بزرگی وجود داشته‌اند که مورد احترام مردم و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند، در این میان ابن شهرآشوب امتیاز و برجستگی خاصّی داشت و مقام علمی و موفقیتش از دیگران نمایان‌تر بود. او به هر شهری از مملکت‌های اسلامی دارای حوزهٔ علمیه که می‌رفت، سرآمدشان می‌گشت و کار آموختن به دیگران و بحث و پرورش شاگردان را جدی و چشمگیرتر آغاز می‌کرد.

 

در دوران خلافت مستضی به خاطر کوشش در گسترش باورها و افکار حنبلی و اقتدار علمای حنبلی، بغداد دیگر جای خوبی نبود، در واقع نخست‌های دوران خلافت مستضیئ ابن شهرآشوب در بغداد بود و مستضیئی در تقویت افکار و گسترش باورها و اقتدار علمای حنبلی سعی و کوشش می‌کرد.

رفته‌رفته فعالیت‌های چشم‌گیر ابن شهرآشوب از سوی مخالفان نادیده انگاشته می‌شد و او را تضعیف می‌کردند، از این رو بغداد دیگر مکان مناسبی برای ارایهٔ فعالیت ابن شهرآشوب نبود. وی بغداد را به قصد شهر تاریخی و عالم‌پرور حله ترک کرد و به آن دیار مهاجرت ساخت.

ابن شهرآشوب در سال ۵۶۷ ه‍.ق  کرسی درسش را در حله رونق بخشید و شروع به آموختن و شاگردپروری کرد. هم‌چنین این‌گونه می‌نماید که در همین سفر و ابن بطریق ازش حدیث شنیده‌اند.

سفرش به موصل گویا هنگام وزارت جلال‌الدین ابوالحسن علی بن محمد در ۵۷۱ق یا ۵۵۴ خورشیدی صورت گرفته‌است و احتمالاً با برکناری‌اش از وزارت در ۵۷۳ ق (۵۵۶ یا ۵۵۷)، ابن شهرآشوب موصل را به آهنگ حلب (شهر ستارگان) که از زمان حمدانیان پناهگاه شیعیان گشته‌بود ترک کرد.

 

نویسندهٔ روضات الجنات نقل است که: علت انتقال ابن شهرآشوب از عراق به شهر حلب آن بود که شهرستان مزبور در آن روزگار مجمع رجال و بزرگان بوده و مردمِ آن‌جا هم عموماً با امامی‌مذهبان به خوبی رفتار می‌کرده اند و به مناسبت این‌که شهرستان حلب تحت نظر آل حمدان بود که امامی‌مذهب بوده‌اند نسبت به علمای شیعه احترام می‌کردند.

 

وداع با آن عالم

او در شب جمعهٔ ۲۲ شعبان ۵۸۸ ه‍.ق تقریباً برابر ۱۸ شهریور ۵۷۱ ه‍. خ در حلب درگذشت و در جبل الجوشن در نزدیکی محلی مشهور به مشهد الحسین (ع) به خاک سپرده شد به خطا وفات او را در مشهد گنج‌افروز از روستاهای بارفروش (بابل) دانسته اظهار کرده‌اند که آرامگاهش در آن‌جا زیارتگاه مردم است.

 

محدث شیخ عباس قمی در کتاب الکنی و الالقاب (کنیه‌ها و القاب) ش ابیاتی را از پسر ابوالطی در وصف ابن شهرآشوب به شرح زیر نقل کرده‌است:

 

هو البحر لابل دون ماعلمه البحر                       هو البدر لابل دون طلعته البدر

هو الغم لابل دونه النجم رتبه                هو الدرّ لابل بدون منطقه الدر

هو العالم المشهور فی الدهر و الذی                    بین ارباب النهی افتخر الدهر

اساتید برجسته ای که نقش مهمی در زندگی ایشان داشتند

ابن شهرآشوب درس استادان بسیاری را درک کرده که از جمله آنها می‌توان از احمد غزالی، جارالله زمخشری، ابوعلی طبرسی، ابوالحسن بیهقی فرید خراسان، خطیب خوارزمی و قطب‌الدین راوندی نام برد.

نکته مهم در بعضی اسناد این است که شنیده شده ابن شهرآشوب از ابوحامد غزالی فیض برده است ولی برخلاف آنچه از ظاهر عبارت مناقب برمی‌آید، بعید به نظر می‌رسد، زیرا ابو حامد غزالی از ۵۰۰ ه‍.ق کرسی آموزش دادن را رها کرده، و ابن شهرآشوب در این تاریخ تنها یازده سال داشته و نمی‌توانسته به سفر بپردازد.

نام چندی از اساتید ابن شهر را برایتان ذکر می کنیم.

شیخ شهرآشوب (نیای بزرگوارش)

شیخ علی (پدر دانشمندش)

واعظ نیشابوری معروف به «صاحب روضة الواعظین» و «فتّال نیشابوری». این عالم بزرگ شیعه را در سال ۵۰۸ ق؛ و ۴۹۳/۴ ه‍.ش در شهر نیشابور به شهادت رساندند.

شیخ ابوعلی فضل بن حسن تفرشی (طبرسی) مفسر بلندآوازهٔ شیعه و از عالمان و محدثان بزرگ قرن ششم هجری است که دارای تألیفات زیادی چون: تفسیر مجمع البیان و جوامع الجامع، اعلام الوری و… می‌باشد.

ابومنصور طبرسی، نویسنده کتاب ارزشمند «الاحتجاج». ابن شهرآشوب در کتاب رجالی خود «معالم العلماء» به بزرگی از او یاد کرده و دربارهٔ آثارش می‌نویسد: استادم احمد بن ابوطالب طبرسی، کتاب‌های مختلفی دارد از جمله: الکافی در فقه و...

قاضی سید ناصح‌الدین آمدی (درگذشتهٔ ۵۳۵ ه‍.ق) صاحب کتاب ارزندهٔ غرر الحِکم و دِررُ الکلم

ابوالفتوح رازی

عبدالجلیل قزوینی رازی (درگذشتهٔ۵۶۰ ه‍.ق برابر ۵۴۳/۴۴ خ) از دانشمندان بزرگ عصرش و از استادان بلندپایهٔ ابن شهرآشوب بود که دارای کتاب معروفی به نام «النقض» می‌باشد.

سید فضل‌الله راوندی (درگذشتهٔ ۵۶۲ ه‍.ق برابر ۵۴۵/۴۶ خ)

قطب‌الدین راوندی (درگذشتهٔ ۵۷۳ ه‍.ق برابر ۵۵۶/۵۷ ه‍. خ)

ابوالحسن علی بن ابوالقاسم بیهقی، معروف به ابن فندق (درگذشتهٔ ۵۶۵ ه‍.ق برابر ۵۴۸ یا ۵۴۹ ه‍. خ) او مورخ سرشناسی سرزمین دانش‌پرور سبزوار و خراسان و یکی از دانایان بزرگ شیعه در سدهٔ ششم هجری است.

ابن شهرآشوب همچنین در محضر گروهی از علمای اهل سنت نیز تحصیل کرده‌است که سرشناس‌ترین آنها ایشانند:

ابوعبدالله محمد بن احمد نطنزی، گردآور کتاب الخصائص العلویة علی سائر البریة

جارالله زمخشری معتزلی (درگذشتهٔ ۵۳۸ ه‍.ق برابر ۵۲۲/۲۳ خورشیدی)، ابن شهرآشوب در نزد او کتاب «تفسیر کشّاف» و «ربیع الابرار» و «الفایق فی غریب الحدیث» را -که همه از تألیفات خود زمخشری است- خوانده و از این استاد اجازهٔ نقل روایات آن کتاب‌ها را نیز گرفته‌است.

 

شاگردان و بزرگانی که پای درس ایشان تلمذ کردند

از شاگردان و مریدان و دانشجویان این مردارسته می توان  ابن ادریس حلی، ابن بطریق حلی، ابن ابوطی حلبی و ابن زهرهٔ حلبی را نام برد. در اثر برداشتی نادرست از عبارت علامهٔ حلی که از ابن شهرآشوب به «شیخنا» (شیخ ما) تعبیر کرده، علامهٔ حلی را از شاگردان وی دانسته‌است، لاکن با توجه به زادن علامهٔ حلی در ۶۴۸ ق برابر ۶۲۹ یا ۶۳۰ خورشیدی، این نشدنی است.

وی زمانی که در شهرهای بغداد، حله و موصل می‌زیست و در اواخر عمر که در شهر حلب بود، و در دیگر شهرهای اسلامی، شاگردان بسیاری تربیت کرد که از این میان به افراد زیر شاید سرشناس‌ترند:

علامه سید محمد بن زهرهٔ حلبی (درگذشتهٔ پس از ۵۸۵ ق)

شیخ جمال‌الدین ابوالحسن علی بن شعرهٔ حلی جامعانی (درگذشتهٔ ۵۸۱)

شیخ تاج‌الدین حسن بن علی دربی

شیخ یحیی بن محمد سوراوی

یحیی بن ابوطی حلبی

سید کمال‌الدین حیدرحسینی

ابن شهر آشوب را باید در علوم قرآنی و حدیث و رجال برترین دانست زیرا او و کتبش راز های علم والای این شیخ را بر ملا خواهند کرد.

 

نگارش : عدنان شیرمحمدی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
ویدیو
پرطرفدارترین