جنگ اول نجف که اتفاق افتاده بود من آنجا بودم. در نجف زائری نبود و شاید مجموعه افرادی که در حرم بودند در شلوغترین وضعیت به ۳۰ نفر هم نمیرسید. احساس میشد که این ضریح و حرم از زیر خاک بیرون آمده است. مانند دورهای که گفته میشود امام صادق(ع) قبر امیرمومنان را نمایان کردند؛ چنین حالتی در نجف و کربلا وجود داشت.
فضای متروک و گرد گرفته و غیرمناسب با چنین جایگاه و مقام! آنوقت ما به این فکر افتادیم که ستادی برای این امر راهاندازی کنیم که این ستاد راه افتاد و بعد با حرکتهای بعدی و نمایاندن برخی اقدامات و باز شدن راه و حرکت مردم به سمت کربلا و نجف و این اواخر کاظمین و سامرا، دلهای مردم بیشتر شوق گرفت و این حجم تحرک با همت شما تحرک جدیتری پیدا کرد.
مردم هم اعتماد کردند و کارهای بزرگی اتفاق افتاد. اگر بخواهم در چند جمله ماندگار این عمل را تعریف کنم باید به چند جمله که به آن اعتقاد دارم اشاره کنم. اولاً اقدامی که در اینجا صورت گرفت یعنی ستاد با برکت که عمل کوثرانه را انجام داد یک صدقه فوقالعاده جاریه است.
و ما عملی ماندگارتر از این در خارج از کشور در بعد معنوی نداریم که قلب همه تشیع؛ نه تنها تشیع که آنقدر سنیهایی دیدهام که عشق به امام حسین (ع) و امیرمومنان در وجودشان شعلهور است و نه تنها از برخی از شیعیان کمتر نیست بلکه بر برخی از شیعیان فزونی دارد، را شاد کرد.
ستاد کاری کرد که همزمان با دیدن، رویت و بوسیدن حرمهای ائمه معصومین و عتبات مقدسه در عراق، ایران هم دیده شود. نکته بعدی ستاد مردمیترین عملی بود که در یک چهارچوب انقلابی در چند سطح متفاوت از هم توانست ترکیب مقدس و مهم را ایجاد کند. کنار مرقد مطهر امیرمومنان اثری از فاطمه اطهر(س) نبود اولین بار نام زیبای صحن مطهر فاطمه(س) اتصال به علی بن ابیطالب پیدا کرد؛ احیا کردن فاطمه.
ما در این ستاد حقیقتاً نمادی، شعبهای، شعلهای از آن کوثر الهی ایجاد کردیم. شاید به اندازه عمر کارهای صورت گرفته، کار باقی مانده مهم وجود داشته باشد. من از آرزوهایم این بوده، نمیدانم با عمرم تحقق پیدا میکند یا نه اما با همت مردم ایران و پیگیری ستاد قابل تحقق است و آن خارج کردن همیشگی سامرا از غربت راهزنها است.