چه تک و تنها چه غریبونه
یه نفر کُنج این زندونه
اسیر این شب های تاره
رو خاک تیره سر میذاره
کسی به جز خدا از حالش خبر نداره
ای صید بی بال و پر
شفیع روز محشر
دخیلک آقا یا موسی بن جعفر
توی این زندون دیگه آزاده
بدنش روی خاک افتاده
هنوز توی غل و زنجیره
رضا براش عزا می گیره
محاله دخترش معصومه آروم بگیره
درهای زندون وا شد
تو آسمون غوغا شد
شفیع این عالم حاجتش روا شد
ای صید بی بال و پر
شفیع روز محشر
دخیلک آقا یا موسی بن جعفر
با عزای این غم شیدایی
دل عالم شد عاشورایی
شهیدی که لبش خشکیده
با نیزه ها کفن پوشیده
یه روز میاد توی محشر با سر بریده
جان اباعبدالله منتقم آل الله
ادرکنی یا مولا بقیة الله
حسین ابا عبدالله ...
اثر : محمد مهدی رحمانیان